به مناسبت روز بزرگداشت عطار نیشابوری

عارفی که شاعر بود!

نزدیک به نهصد سال پیش، درویشی به یک دکان عطاری وارد شد. عطار توجهی به او نداشت و مشغول کارش بود و مشتری‌هایش. درویش چندین بار «شیء لله» گفت ولی عطار همچنان او را نادیده می‌گرفت. درویش که متوجه رفتار عطار شده بود رو به او کرد و پرسید: ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار که گویا می‌خواست با جوابی دندان‌شکن درویش را راهی کند پاسخ داد: همان طور که تو خواهی مرد! شاید حتی با این جواب به زعم خودش دندان‌شکن، لبخندی تمسخرآمیز هم بر لبش نشسته بود. درویش از رو نرفت و پرسید: می‌توانی همچون من بمیری؟ عطار که انگار دیگر حوصله‌اش سر رفته بود گفت: بلی! درویش کاسه‌ای چوبی به همراه داشت. مقابل چشمان بهت‌زده‌ی عطار، روی زمین دراز کشید و کاسه را زیر سر گذاشت. لب باز کرد و یک کلمه گفت: الله! و بعد چشم بر هم گذاشت و مرد! مسیر زندگی عطار بعد از این واقعه، دچار تغییر عمیقی شد. به عرفان گرایش پیدا کرد و برای کسب دانش و معرفت، راهی سفری طولانی شد. به کشورهای مختلفی همچون مصر و شام و عراق سفر کرد و در این میان به مکه هم رفت و حج را به جای آورد. در بغداد با عارف شهیر، مجدالدین بغدادی و آموزه‌های او اشنا شد و مرید او گردید و بعد از این سفر طولانی به زادگاه‌اش شهر نیشابور برگشت و تا آخر عمر در آن‌جا ماندگار شد.

آنِ‌چه آمد داستانی مشهور است از زبان عبدالرحمن بن جامی (صوفی و شاعر قرن نهم هجری قمری)، که درباره‌ی عطار نیشابوری تعریف کرده است. عطار هر چند بعد از گشت‌ِوگذار عرفانی خود به زادگاه‌اش برگشت و تا آخر عمر آنجا ماندگار شد، با این حال، نام و اعتبار و آوازه‌اش، نه تنها مرزهای جغرافیایی که حتی مرزهای زمان را درنوردید. تاثیرات آثار ادبی و عرفانی‌اش بسیاری از شاعران بعد از او را تحت تاثیر عمیقی قرار داد به طوری‌که بزرگانی چون مولانا و شیخ محمود شبستری در آثارشان به او اظهار ارادت نموده‌اند چنانچه مولانا سروده است:

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم!

عطار هر چند به اذعان ادبا و محققان، یکی از شاعران بزرگ ایرانی محسوب می‌شود و مخصوصا در عرصه‌زبان به واسطه‌ی فصاحت و شیوایی، آثارش زبانزد خاص و عام است، با این حال خودش چندان علاقه‌ای به این عنوان شاعر نداشت و حتی از این‌که او را شاعر بنامند، دلخوش نبود. او به واقع یک عارف بود و دنیای معرفت و معنا برایش اصل بود و شعر فقط وسیله‌ای بود برای بیان هر چه بهتر آنِچه از دنیای بیرون و درون کشف می‌کرد. به همین دلیل است که در جای جای آثارش هم نارضایتی خود از عنوان شاعر را بیان می‌کند:

عیب از شعر است و این اشعار نیست

شعر را در چشم من مقدار نیست

و هم مخاطب را به جای توجه به شعریت و ادبیت آثارش، به معنای اشعار ارجاع می‌دهد:

تو مخوان شعرش اگر خواننده‌ای

ره به معنی بر اگر داننده‌ای!

به همین دلیل است که لازم است عطار را نه شاعری عارف، بلکه عارفی شاعر بدانیم!

عطار در عرصه‌ی خلق آثار، جزو پرکارترین‌ها بوده است. نقل است که تعداد آثار او به تعداد سوره‌های قرآن کریم، یعنی ۱۱۴ اثر بوده است که همین مسئله ارادت خاص او به قرآن را نیز می‌رساند. بسیاری از آثار عطار در حمله‌ی مغولان به ایران سوزانده شدند ولی آثاری که باقی ماندند، علی‌رغم گذشت زمان بسیار، این شانس را داشته‌اند که صحیح و سالم به زمانه‌ی ما برسند. برخی از آثار او دارای اشتهار جهانی هستند به طوری که محققان خارجی و داخلی از گذشته تا امروز در مورد آن‌ها تحقیق و پژوهش می‌کنند. منطق‌الطیر، تذکره‌الاولیا، اسرار نامه، الهی نامه، دیوان اشعار، مظهرالعجایب، هفت وادی عرفان و… جزو آثار معروف او هستند ولی در این میان، تذکره‌‌الاولیا و منطق‌الطیر جایگاه خاصی را در میان آثار عطار به خود اختصاص داده‌اند. منطق‌الطیر که اثری منظوم است یک شاهکار ادبیات عرفانی به حساب می‌آید. در این اثر، عطار داستانی را طراحی می‌کند به این صورت که پرندگان در یک جلسه جمع می‌گردند تا پادشاهی برای خود انتخاب کنند. بعد از بحث و گفتگو، قرار بر این می‌شود که سیمرغ، پادشاه آن‌ها باشد ولی مشکل این است که سیمرغ در جمع پرندگان نیست پس تصمیم می‌گیرند دنبال او بروند. در راه جستجوی سیمرغ بیشتر پرندگان تلف می‌شوند و در نهایت فقط سی پرنده باقی می‌مانند و می‌فهمند که خودشان سیمرغ هستند. در این منظومه انواع پرندگان حضور دارند و هر پرنده استعاره‌ای از یک انسان با گرایشات روحی و فکری خاص است.

بر خلاف منطق‌الطیر، تذکره‌الاولیا اثری منثور است هر چند که نثر آن در برخی‌ها جاها نثری مسجع است. این اثر نشان می‌دهد که عطار در حوزه‌ی نثر نیز قلمی شیوا دارد. عطار در تذکره‌الاولیا، به بیان اندیشه‌ها و احوالات عرفانی عرفا و مشایخ بنام تصوف می‌پردازد. تذکره‌الاولیا ۷۲ باب دارد که در هر باب به یکی از مشاهیر عرفان تصوف پرداخته می‌شود.

درباره‌ی تاریخ تولد عطار اختلاف وجود دارد ولی وفات او را بسیاری از محققان، مقارن با حمله‌ی مغول می‌دانند. بر اساس گفته‌های این محققان، مغولان عطار را در نزدیکی دروازه‌ی نیشابور به قتل رساندند. سال وفات او را ۶۱۸ هجری قمری ذکر کرده‌اند.

به دلیل جایگاه والایی که عطار در عرصه عرفان و ادب دارد، روز ۲۵ فروردین ماه را به نام روز ملی عطار نام‌گذاری کرده‌اند و هر ساله در این روز، در شهر نیشابور که زادگاه و آرامگاه عطار است، برنامه‌های مختلفی به مناسبت بزرگداشت این عارف شاعر برگزار می‌گردد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.