به بهانه روز جهانی کارگر, کارگران قهرمانان چرخ صنعت
پربیراه نیست اگر بگوئیم که کارگران سازندگان تمدن بودهاند. حرفی در این نیست که امپراطوریها و تمدنها را شاهان و مهندسان زیردست آنها هدایت میکردند ولی اگر کارگران و صنعتگران نبودند نه از اهرام مصر خبری بود و نه از تخت جمشید، نه از پیشرفتهای علمی خبری بود و نه از انقلابهای صنعتی. کارگران و صنعتگران، در تمام طول تاریخ تمدن، ایدهها و تئوریهای روی کاغذ را عملی کردهاند و نقشی بیبدیل در برپایی تمدنها و دوام و پیشرفت آنها داشتهاند. علیرغم این نقش انکارناشدنی، طبقهی کارگر همیشه طبقهای محروم بوده است، طبقهای که سرمایهداران و صاحبان کسبوکارهای بزرگ از دسترنج آنها به مال و مکنت رسیدهاند و نامی از خود در تاریخ به جا گذاشتهاند و در مقابل، حق و حقوق اولیهی آنها را نادیده گرفتهاند.
در تمام طول تاریخ کارگران و صنعتگران، پای کار بودهاند ولی با شروع دوران انقلاب صنعتی و بنیانگذاری کارخانههای بزرگی که به کارگر انبوه نیاز داشتند، بهرهگیری از نیروی کار اهمیت زیادی پیدا کرد چرا که اگر کارگر نبود، چرخهای کارخانههای صنعتی نمیچرخید. در همین دوران بود که کارگران با آگاهی از اهمیت نقش خود، به زمزمه در مورد حقوق خود پرداختند و تلاش کردند تا در مقابل بیعدالتیها بایستند ولی در مقابل، کارفرمایان و صاحبان صنایع و سرمایه که دستشان با دولتها در یک کاسه بود، عزم خود را جزم کرده بودند تا این زمزمههای اعتراضی را به شدیدترین وجه ممکن، سرکوب کنند. از طرف دیگر نیاز به نیروی کار به جایی رسیده بود که نه تنها زنان و مردان که حتی کودکان نیز مورد سواستفادهی کارفرمایان و صاحبان صنایع قرار میگرفتند.
در اواسط قرن نوزدهم و زمانی که کارخانههای عظیم در پرکارترین دوران خود بودند، مردی به عرصه آمد که نگرشی اقتصادی/سیاسی/اجتماعی او دنیا را متحول کرد. کارل مارکس آلمانی که در بطن انقلاب صنعتی رشد کرده بود نظریه سیاسی/اقتصادی خود را همراه دیگر فیلسوف آلمانی یعنی فردریک انگلس در قالب یک مانیفست ارائه کرد.
جملهی پایانی این مانیفست پرسروصدا که در تمام جهان غوغا به راه انداخت بدینگونه بود:
کارگران جهان متحد شوید! شما چیزی برای از دست دادن ندارید جز زنجیرهایتان!
با این مانیفست بود که کارگران بیش از پیش بر اعادهی حقوق انسانی خود پای فشردند. سندیکاهای کارگری کمکم پا گرفتند تا در مقابل زیادهخواهیهای صاحبان صنایع و دولتِهای حامی آنها ایستادگی کنند. اعتراضات به حقوق کم و ساعات کاری طولانی که گاه تا ۱۴ ساعت در روز میرسید در نقاط مختلف جهان پای گرفت. از استرالیا گرفته تا اروپا و آمریکا، صدای کارگران بلند شد ولی بزرگترین واقعه در آمریکا روی داد. روزی که اول ماه می را بدل به روز برای بزرگداشت کارگران کرد:
در اول ماه می سال ۱۸۸۶، در حالی که از دو سال پیش قرار بود ساعات کار از ده ساعت به هشت ساعت در روز و بدون کاهش دستمزد روزانه تقلیل یابد و این اتفاق نیفتاده بود، کارگران آمریکایی و مهاجر، در کنار هم تظاهرات گستردهای را در شهرهای مختلف آمریکا به راه انداختند. این تظاهرات در شیکاگو بیش از هر جای دیگری گسترده بود.
این تظاهرات در روزهای بعد نیز ادامه داشت تا اینکه سه روز بعد، در روز چهارم ماه می، با باز شدن پای پلیس به ماجرا اعتراضات به آشوب کشیده شد. در حالی که پلیسها قصد داشتند مانع حرکت گاریای که سخنرانان تجمع بر آن سوار بودند، شوند، انفجاری روی داد و یکی از ماموران پلیس کشته شد و عدهی دیگری از کارگران و پلیسها مجروح شدند. پلیسها شروع به تیراندازی کردند و عدهای از کارگران را کشتند که آمار این کشته شدگان هرگز اعلام نشد. در کنار این قتلها، بسیاری را نیز دستگیر کردند و با خشونت، بساط اعتراضات را برچیدند. از هشت نفری که دستگیر شدند پنج نفر اعدام و بقیه به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند.
اخبار این کشتار و اعدامها خیلی سریع به سراسر جهان مخابره شد و کارگران تمام جهان هر سال روز آغاز تظاهرات در آمریکا را به عنوان روز کارگر بزرگ داشتند. در این مراسمها و تظاهرات که اغلب اعتراضی بودند، فقط مردان حضور نداشتند بلکه زنان نیز پا به پای آنان در خیابانها بودند.
هر چند این اعتراضات تا حدود زیادی حقوق کارگران بخشهای مختلف را در سالهای بعد اعاده نمود ولی هنوز که هنوز است کارگران به جایگاه واقعیشان دست نیافتهاند. هنوز بسیاری از دولتها تلاش میکنند حتی مانع تظاهرات مسالمتآمیز کارگران شوند و به همین دلیل هر از گاهی این تظاهرات به خشونت کشیده شده و میشود.
در ایران، اولین مراسم روز جهانی کارگر در سال ۱۳۰۰ اتفاق افتاد. در این دوران هنوز ایران به معنای واقعی صنعتی نشده بود. این مراسم تا سال ۱۳۱۰ به صورت جسته و گریخته برگزار میشد ولی با تصویب قانون مقابله با کمونیسم این مراسم با فشار رضاشاه لغو گردید. بعد از استعفای رضاشاه در سال ۱۳۲۰ و حضور پررنگ و موثر روسها در ایران، این مراسم با حمایت آنها دوباره پا گرفت تا اینکه کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ به وقوع پیوست و فعالیت اتحادیههای کارگری که بانی چنین حرکتی بودند، به شدت محدود شد. بعد از پیروزی انقلاب، به خاطر نقش مهمی که کارگران و اعتصابات کارگری در براندازی حکومت پهلوی داشتند، در سال ۱۳۵۸ بزرگترین تجمع کارگری در ایران برگزار شد. در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ با دعوت حزب جمهوری اسلامی بسیاری از مردم تهران و حتی اطراف، در میدان امام حسین جمع شدند و شخصیت ملی و مذهبی و سیاسی سخنرانی کردند.
هنوز هم در شهرهای مختلف ایران، همزمان با بسیاری از کشورها، کارگران در اول ماه می(که امسال مصادف با ۱۲ اردیبهشت ماه است) مراسمهای مختلفی برگزار میشود.