تاثیر شگرف شعر و ادبیات در آگاهی و تثبیت هنجارهای اجتماعی

مقبره الشعرا محل آرمیدن بیش از ۴۰۰ عارف و ادیب ترکی گوی و فارسی گوی جغرافیای فرهنگی ایران، امروز شاهد خاکسپاری یکی دیگر از استوانه های صنعت شعر تاریخ معاصر ادبیات ماست.
ادبیات، سازنده و شکل دهنده‌ی ارزش ها وهنجارهای یک جامعه محسوب می‌شود و در واقع آثار ادبی و شعر و هنر، سرمایه فرهنگی یک ملت به حساب می‌آید و از نگاهی دیگر آثار ادبی با مضامین هنری و ادبی ناقل و حامل ارزش های یک اجتماع از نسلی به نسل های دیگر است.

هنجارهای اجتماعی
با این وصف ادبیات،هنر و فرهنگ، هویت یک ملت را تشکیل می‌دهد و به تصریح بزرگان و سرآمدان ، ادبیات رسانه‌ای مؤثر و پدیده خواندنی است که درگفتار، کردار ، متون ،ادبیات ،کوچه بازارو بطور کلی در حافظه‌ی ملت می‌ماند و به دلیل قدرت تاثیر زیباشناختی و روایتگری، بر فرهنگ و اجتماع تاثیر شگرفی می‌گذارد و به پدیده《خواندن همگان در طول اعصار》می‌ماند. حتی یونسکو از کارکرد های ادبیات به رهایی بخشی و تمرین دموکراسی نیز اشاره می‌کند.
به زبان ساده ،ادبیات می‌تواند با تثبیت ارزش های یک جامعه، بذر آگاهی را با مضامین ادبی در بین نسل ها بپراکند و چنان رسانه ای قوی، سازنده، شکل دهنده و ثبات بخش ارزش ها و هنجار ها گردد.آلام و درد یک ملت را بشکافد و طرحی نو بیاندازد و به ترمیم آن بپردازد.گردنکشان و یاغیان و دزدان و اختلاسگران را با نیش طنز و کاریکاتوربه زنجیر کشاند و رسوا نماید و با کلمات آهنگین تف بر آنها اندازد و …از سوی دیگر اشعار و ادبیات در جامعه ماندگار میشود و می ماند. که چون مصرع 《علی ای همای رحمت توچه آیتی خدا را》یا 《توانا بود هرکه دانا بود 》ورد همه اهل کوچه و بازار می گردد.
نمود ادبیات را می‌توان در مطبوعات، مجلات، تئاتر و سینما بسیار محسوس تردید طوری که گفتار،رفتار،سبک پوشش و زندگی شخصیت های ادبی فیلم و سریال و سینما ماندگاری بیشتری دارد.

هنجارهای اجتماعی
ادبیات همچنین می‌تواند سرگرمی و لذت، شناخت هنری، تجربه تاریخی، درک اخلاقی،هویت فرهنگی و هنجارهای اجتماعی را نیز شکل دهد و همین‌جاست که اگر هم اکنون به میان مردم کوچه و بازار برویم و بپرسیم که مثلا پادشاه زمان صائب تبریزی،یا سعدی شیرازی چه کسی بود اکثر سئوال شوندگان اظهار بی اطلاعی می‌نمایند ولی اگر بپرسید صائب و سعدی کیستند و چه اشعار مشهوری دارند اکثر مردم چند بیتی از اشعارشان را می‌خوانند. بیشتر به حاشیه نروم سخن روز محافل ادبی ایران فقدان یکی از ستاره گان ادب و هنر یعنی شادروان نظمی ماست.
استاد علی نظمی تبریزی《 ۱۳۰۶_ ۱۴۰۲ ه.ش》 در محله ی تاریخی دوه چی تبریز از شاگردان ملک الشعرای بهار و محمد امین ادیب طوسی بوده و از ۱۶ سالگی شروع به شعر گفتن کرده و در طول حیات ۹۶ ساله ی خود در زمینه های تاریخ ادبیات ،شعر و ادب ،تحقیق و ترجمه،آثار خوبی را به یادگار گذاشته و در تاریخ معاصر ایران نیز غزل سرای برجسته لقب گرفته ومضامین ویژه و ذوق سرشار وی ابیاتی زیبا و ماندگار را رقم زده است و در غنا بخشی به فرهنگ و ادب سرزمین مان دین خود را بنا به اعتراف صاحب نظران ادبیات ادا کرده است.
شورای ارزشیابی هنرمندان کشور پس از بررسی آثار شاعران بالای ۶۰ سال که دیوان اشعار آنها چاپ شده‌است، استاد فقید نظمی تبریزی شاعر دوزبانه را به عنوان پیشکسوت شعر و ادب ایران زمین معرفی کرده بود.
نظمی تبریزی نخستین شاعر آذربایجانی در قید حیات بود که تندیس وی به دست مجسمه‌ساز معروف استاد احد حسینی ساخته شده و در یکی از میادین مشرف به محل سکونت و زادگاه شاعر نصب شده است.
وی در اوج دانشکده ی ادبیات دانشگاه تبریز برای تدریس و سخنرانی در مورد شعر معاصر ایران و همچنین تاریخ ادبیات و سعدی شناسی دعوت می‌شد تا اندوخته ها و تحقیقات خود را برای اساتید و دانشجویان بازگو نماید دوست صمیمی استاد شهریار و زنده یاد دکتر منوچهر مرتضوی بود طوریکه مرتضوی در ریاست دانشگاه تبریز بار ها استاد شهریار را دعوت می کرد تا در محافل ادبیات داخل و خارج دانشگاه سخن گوید و شعر سراید.
استاد نظمی همچنین انجمن ادبی (بزم سخن)را بعد از انقلاب در منزل خود بنیان نهاد که حدود ۱۵ سال مداوم محل رفت آمد شاعران و نویسندگان ادبی تبریزی بود.وقار و متانت و سعه صدر و فروتنی در مواجهه با دوستداران و شاگردانش نقل مجالس بود.عاشق سبک شاعر بزرگ مان سعدی شیراز بود .هرجا می رفت چون هنرمندان و ادبا قدر می دید و در صدر می‌نشست. و به اعتراف نزدیکانش هیچ گاه دنبال زر و زور و شهرت نرفت.آثارش هفت شهر – ۱۳۵۴ تصحیح و تدوین دیوان امینی سرابی – ۱۳۵۵فریادهای عاشقانه (گزیده غزلیات) – ۱۳۷۰دیوان اشعار نظمی تبریزی جلد اول – ۱۳۷۷٬۱۳۶۴دویست سخنور «تذکره الشعرای منظوم و منثور» – ۱۳۸۶٬۱۳۷۸٬۱۳۶۳٬۱۳۵۴گلشن معانی (شرح برخی ابیات مشکله فارسی) – ۱۳۶۴گلبانگ (گزیده اشعار) – ۱۳۸۵فروغ عمر (گزیده غزلیات) – ۱۳۸۷دیوان اشعار نظمی تبریزی جلد دوم – ۱۳۸۸نیایش و ستایش (گزیده اشعار به همراه ورقی از سروده‌های چاپ نشده است. با بزرگداشت .یاد و خاطره آن شاعر سترگ قطعه ای از سروده ایشان را با هم می خوانیم.و به روان پاک آن عزیز سفرکرده از دنیای فانی به دنیای باقی درود می فرستیم و از پروردگار دوعالم عاجزانه مغفرت و روسفیدی در روز جزا را طالبیم.

¤محرم اسرار
بگذار شبی محرم اسرار تو باشم
در پرده‌ی جان راز نگهدار تو باشم

ای يوسف بازار ملاحت، من مسكين
آن مايه ندارم كه خريدار تو باشم

گر خلوت وصل تو برازنده‌ی من نيست
بگذار كه در سايه‌ی ديوار تو باشم

مرهم نتوان يافت، مگر داغ تو جويم
عزّت نتوان جست، مگر خوار تو باشم

تا كی به من سوخته دل رخ ننمایی؟
تا چند چنين تشنه‌‌ی‌ ديدار تو باشم؟

دردی ست مرا از تو كه بهبود نجويم
بهبود من اين است كه بيمار تو باشم
مَپْسند كه از حسرت روی تو، چو (نظمی)
رسوا به سر كوچه و بازار تو باشم.
✍🏻محمد فرج‌پور باسمنجی

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.