به مناسبت روز ملی روان‌شناس

دانشی با پیشینه‌ای طولانی ولی تاریخچه‌ای کوتاه

روان‌شناسی امروز جایگاهی مهم در جوامع دارد و رفته‌رفته هم بر اهمیت آن افزوده می‌شود. روان‌شناس‌ها امروز در همه جا حضور دارند، از مدرسه گرفته تا حتی ارتش و همین حضور پررنگ می‌تواند نشانه‌‌ای از اهمیت نقش آن‌ها باشد. با این‌حال و علیرغم این که روان‌شناسی در تمام بخش‌های جامعه نفوذ کرده است و همه در مورد آن حرف می‌زنند، باید اذعان کرد تا یک صد و خورده‌ای سال پیش چنین حالتی نداشته است.

پیشینه‌ی شناخت و بحث در مورد روان بسی طولانی است و می‌توان در کتاب‌های افلاطون و ارسطو ردی از آن را پی گرفت و این یعنی قدمتی دوهزار و پانصد ساله! اما این قدمت طولانی نمی‌تواند باعث شود که این علم را یکی از دانش‌های قدیمی بشری بدانیم چرا که تا اواخر قرن نوزدهم، روان‌شناسی نه تنها نتوانسته بود حتی جایگاهی اختصاصی برای خود داشته باشد، بلکه نکته‌ی عجیب‌تر این‌که یکی از زیرشاخه‌ها‌ی فلسفه به حساب می‌آمد.

ولی با فرا رسیدن قرن نوزدهم و وقوع انقلاب علمی و صنعتی، روان‌شناسی نیز دچار تغییراتی سهمگین شد. در اواخر همین قرن نوزدهم بود که برای اولین بار اصطلاح سایکولوژی (روان‌شناسی) توسط یک فیلسوف آلمانی به نام رودلف گوسلنیوس ابداع شد. در همین دوران در سال ۱۸۷۹، ویلهم وونت آلمانی، اولین آزمایشگاه با تمرکز بر مطالعات روان شناختی را در شهر لایپزیگ آلمان تاسیس کرد و با همین کار باعث شد نامش به عنوان پدر علم روانشناسی در تاریخ ثبت گردد. با اینکه وونت را جزو روان‌شناسان ساختارگرا به حساب می‌آورند ولی روش وی بیشتر مبتنی بر تجربه‌گرایی‌ای بود که تحت تاثیر فیلسوفان تجربه‌گرا آن را بنیان گذاشته بود. ولی شاگردان او(شاگردانی مثل ادوارد بردفورد تیچنر) که به شدت تحت تاثیر او بودند، مکتب روان‌شناسی ساختارگرا را به وجود آوردند.

در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز آمریکایی که فیلسوف و روان‌شناس بود کتاب اصول روان‌شناسی را به رشته‌ی تحریر درآورد. جیمز یک فیلسوف کارکردگرا یا پراگماتیست بود و در کتاب خودش، به سوالاتی که ذهن روان‌شناسان آن دوران را مشول ساخته بود، پاسخ داد. رویکرد ویلیام جیمز دقیقا در نکته‌ی مقابل وونت و ساختارگرایی برآمده از نظرات او قرار داشت. کارکردگراها یا همان پراگماتیست‌ها معتقد بودند روان‌شناسی باید کاربردی باشد و در عمل موثر واقع شود. نظریات ویلیام جمیز بسیاری از دانشمندان را در نقاط مختللف تحت تاثیر قرار داد که یکی از آن‌ها ایوان پاولف روسی بود. پاولف مبتکر و ابداع کننده‌ی روشی بود که بعدها به نام شرطی شدن کلاسیک معروف شد.

در قرن بیستم و همزمان با تحولات شگرف اجتماعی سیاسی، روان‌شناسان به سبک و سیاق دیگری روی آوردند. جان بی واتسون کسی بود که با آرای خود، روان‌شناسی رفتارگرا را بنیان‌گذاری کرد. رفتارگراها بر خلاف ساختارگراها و حتی پراگماتیست‌ها، معتقد بودند که تمرکز روان‌شناس‌ها باید بر شناخت و بررسی دقیق رفتار تمرکز داشته باشد. آن‌ها با آن‌چه در ذهن انسان می‌گذرد کاری نداشتند و نگاه‌شان به انسان، نگاه به گونه‌ای حیوانی بود. رفتارگرایان عملا، روان‌شناسی را به طور کامل از زیر سیطره‌ی فلسفه بیرون کشیدند و آن را در حوزه‌ی علوم طبیعی قرار دادند.

تا اوایل قرن بیستم، روان‌شناسان رفتارگرا سیطره‌ای بلامنازع بر دنیای روان‌‌شناسی داشتند ولی با ظهور منتقدانی قدرتمند که رفتارگرایی را به نقد کشیدند، دوران قدرت رفتارگرایی افول کرد. از جمله‌ی این منتقدان نوام چامسکی

زبان‌شناس و آلبرت بندورای آمریکایی بودند. چامسکی که او را پدر زبان‌شناسی مدرن می‌دانند با بازخوانی و نقد کتاب رفتار کلامی نوشته‌ی روان‌شناس رفتارگرا اسکینر، آرای او را در حوزه‌ی آموزش زبان به چالش کشید و آلبرت بندورا نیز ابات کرد که بازنمایی‌های درونی اهمیتی بسیار دارند. آبراهام مازلو با هرم معروف سلسله‌ نیازهای انسانی و کارل راجرز و فریتس پرل نیز از سوی دیگر به روان‌شناسی رفتارگرا تاختند و عملا این گرایش را به گوشه‌ی عزلت کشاندند.

با فرا رسیدن دوران ظهور کامپیوتر که کارکرد آن را نمونه‌ای عینی از کارکرد مغز انسان می‌دانند، روان‌شناسی دچار تغییرات و پیشرفت‌های زیادی شد. ارتباط بین مغز و سیستم عصبی توسط دانشمندان مورد آزمایش‌های زیادی قرار گرفت و عملا روان‌شناسی سویه‌ای علمی پیدا کرد که از دیگر شاخه‌های علم و فناوری برای پیشرفت خود بهره می‌جست. در این میان روان‌شناسانی نیز بودند که به این رویکرد نقد داشتند. روان‌شناسانی همچون کارل گوستاو یونگ با ابداع روان‌شناسی تحلیلی تلاش می‌کردند تا به نوعی روان‌شناسی را به ریشه‌های اصلی خود بازگردانند.

اعضای انجمن روان‌شناسی ایران با نیت اهمیت بخشیدن به جایگاه روان‌شناسان و روان‌شناسی و در راستای ارائه‌ی خدمات بهتر و حرفه‌ای، در نیمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد شمسی، طرحی را برای ایجاد سازمان نظام روان‌شناسی را تهیه کردند. با پیگیری‌های مجدانه‌ی آن‌ها در نهم اردیبهشت سال ۱۳۸۲، مجلس شورای اسلامی قانون تشکیل سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره را تصویب کرد و به دنبال تویب این قانون، شورای مرکزی سازمان نظام روان‌شناسی، تاریخ تصویب این قانون یعنی نهم اردیبهشت را به عنوان روز ملی روان‌شناس و مشاور، در تقویم رسمی ایران ثبت نمود که هر ساله، در این روز برنامه‌های متنوعی در راستای بزرگ‌داشت و تکریم روان‌شناسان و روان‌شناسی و مشاوران روان‌شناسی برگزار می‌گردد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.