ایران بدون آذربایجان و آذربایجان بدون ایران ابتر بی معناست

در نشست کشورها برای تشکیل سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم در سان‌فرانسیسکو مردی که به ۵زبان انگلیسی؛ فرانسوی ؛آلمانی ؛روسی و ترکی استانبولی صحبت می کرد تعجب همگان به خصوص نمایندگان سیاسی کشورهای جهان و رسانه هایی چون لوموند و گاردین و نیویورک تایمز را بر می انگیخت.۷۸ سال پیش وزنه نمایندگان اعزامی ایران به آمریکابرای تدوین منشور ملل متحد بود.وی ابتدا در لندن در کمیته هایی در باره نحوه شکل گیری این سازمان جهانی به سخنرانی و رایزنی می پرداخت و در آن لزوم شکل گیری سازمانی را برای پیشبرد اهداف صلح و مفاهمه و همکاری در سطوح بین‌اللملی یاد آور میشد.در سان‌فرانسیسکو در حضور نمایندگان اعزامی ممالک مختلف قاره ها به ایراد یک نطق تاریخی پرداخت.لب کلام او احترام به انسانها بدون گرایشات قومی؛ نژادی و سیاسی توام با احترام به تمامیت ارضی کشورها ؛کمک به ملت های ضعیف و زندگی در صلح و صمیمیت و همکاری‌های دوستانه بین ملل بود.با نمایندگان ملل به زبان‌های انگلیسی ؛فرانسه؛ روسی؛ آلمانی و ترکی استانبولی سخن می گفت.امضای او زینت بخش بیانیه شکل گیری سازمان ملل شده است.


در سال ۱۲۷۴ ه.ش زاده شهر کهن تبریز و شاگرد مکتب خانه های قدیمی و مدرسه پرورش بود.سپس به مدرسه مموریال آمریکایی ها در تبریز رفت و زبان انگلیسی را یاد گرفت .پدرش روزنامه شفق را اداره می کرد که به طرفداری از مشروطه مقالات و یاداشت های زیادی را منتشر می کرد و صادق نیز در معیت پدر در روز نامه شفق با بزرگان وقت و صاحبان فکر و اندیشه نشست و برخاست داشت.آبدیده و کارکشته می شد و خود را برای بروز و ظهور در حوزه ای بزرگتر برای خدمت به ملت ایران و جامعه بشری آماده می کرد.با معلم شهید آمریکایی انقلاب مشروطه یعنی زنده یاد 《پاسکرویل》 گروه فوج نجات را تشکیل داده بودند تا به انقلابیون مشروطه خواه تبریز کمک های مادی و معنوی و اطلاعاتی کنند.

 

 

با اذیت سربازان متجاوز روس در تبریز به استانبول رفت و پس از اخذ لیسانس و تدريس چند ساله در مدارس ایرانی برای تکمیل معلومات خود به برلین مهاجرت کرد و با پشتکار فراوان دکتری فلسفه گرفت.پس از بازگشت به ایران قبل از تاسیس دانشگاه تهران به دارالمعلمین رفت و تاریخ ؛ ادبیات ؛ فلسفه ؛منطق و زبان‌های انگلیسی و آلمانی تدريس کرد.با تأسیس دانشگاه تهران به استخدام اولین مرکز آموزش عالی معاصر ایران در آمد. به تألیف کتب‌ دبیرستان‌ها و دانشگاهها پرداخت .و کتابهای تاریخی نوشته بزرگان جهان در حوزه تمدنی ایران از جمله کوروش کبیر و اسکندر مقدونی را به فارسی ترجمه کرد که تاکنون به چاپهای متعدد رسیده اند.تاریخ ادبیات ایران را مستند نوشت که در سال ۴۴ دانشگاه شیراز منتشر کرد.درس هایی از تاریخ را به رشته تحریر در آورد که با شمارگان بالا تاکنون به چاپهای دور رقمی رسیده و منبع موثق ادبی و تاریخی دانشگاه‌ها به حساب می آیند.در پهلوی دوم ۵ دوره نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی انتخاب شد و همیشه از نمایندگان تاثیر گذار با کوله باری از فکر و اندیشه و نطق های علمی و منطقي پارلمان ایران بود.دانشگاه تهران را هیچ وقت ترک نکرد و به تحقیقات و تتبعات و تألیفات و ترجمات خود ادامه می داد.چند سال هم در دانشگاه‌های معتبری چون کلمبیا و میشیگان و مک گیل کانادا تاریخ ایران و شرق شناسی تدريس مي کرد.در تهران نقل‌ محافل علمی ادبی و سیاسی بود.هرجا می رفت با وزنه علمی و سیاسی خود قدر می دید و در صدر می نشست.در دیدار با استالین در معیت احمد قوام در جریان شکل گیری حکومت خود خوانده جعفر پیشه وری در آذربایجان 《تبریز را در دانه ایران می خواند 》 و به استالین با زبان روسی گوشزد می کردکه ایران بدون آذربایجان و آذربایجان بدون ایران معنا و مفهوم نداردوبه تجزیه ایران فکر نکند.در کمیسیون‌های حقوق بشر و دوستی ملل در لندن و پاریس و برلین با نطق های علمی تشویق حاضران را بر می انگیخت.و معتقد بود که جهان عاری از خشونت و سلاح های کشتار جمعی باید در سرلوحه همه امور ملل قرار گیرد.طرفدار ملل ضعیف و اسلامی بود و اعتقاد راسخ داشت که ملل اسلامی با اتخاذ همکارهای چند جانبه می توانند در پیشرفت جهانی و رفاه و آسایش برای مردم خود سهامدار باشند.در جریان ملی شدن نفت ایران از طرفداران شادروان زنده یاد دکتر محمد مصدق آن سیاستمدار صدیق و پاکباز بود و پس از شکست انگلیس در جریان ملی شدن نفت در دیوان لاهه دکتر رضازاده شفق هم به عضویت هیئت مختلط برای خلع ید نفت از دست انگلیس‌ها در آمد.و در معیت مرد نیکونام مهندس مهدی بازرگان که آنهم ریشه در خاک مرد خیز تبریز داشت به جنوب رفت و انگلیسیها را سوار کشتی ها کردند و مالکیت نفت ایران را بدست گرفتند و تابلوهای شرکت نفت ایران و انگلیس را به شرکت ملی نفت ایران تغییر دادند چه روزهای باشکوه و بزرگی بود.آنجاکه رضا زاده شفق به زبان فرانسه برای لوموند پاریس و روزنامه گاردین به زبان انگلیسی در باره توجیه افکار عمومی اروپا در جریان ملی شدن نفت ایران مقاله هایی می نوشت….
این ادیب ؛دانشمند و سیاستمدار جهانی ایران مردی نازنین بنام دکتر صاد ق رضا زاده شفق تبریزی است که نام و یاد او در تاریخ معاصر ایران با احترام یاد می شود. مردی که با پشتکار و سخت کوشی و یاد گیری از کوچه پس کوچه های سرخاب قاپوسی تبریز به محافل و مراکز علمی و سیاسی بین‌المللی راه یافت و در تهیه و تدوین و تصویب منشور ملل متحد سهامدار شد و همیشه در تاریخ ملل و ایران به نیکی یاد خواهد شد.


طرفدار زندگی اجتماعی توام با رفاه و توسعه و پیشرفت و تعالی هنر و ادبیات برای ملت ایران بود.
و با تسلطی که بر قرآن شریف داشت قوانین و احکام آن توام با پیروی از سیره رسول اکرم ص را برای تعالی جامعه بسیار امر مهمی می دانست در انجام فرایض دینی لحظه ای غفلت نمی کرد.کتابخانه چند هزار جلدی اش را پس از رحلت ایشان در ۷ شهریور ۱۳۵۰ در بیمارستان مهر تهران به دانشکده حقوق برای استفاده اساتید و دانشجویان منتقل کردند و طبق وصیتش به دخترش گیتی نشان‌ها ولوح ها و افتخارات وی را به موزه ملک تهران اهدا کردند.بی شک نام و یاد این فرزند فرهیخته و ادیب و سیاستمدار تبریز در تاریخ ملت ایران با افتخار و مباهات یاد خواهد شد.در ذیل به بخشی از آثار ماندگار او نظری می افکنیم و به روح و روانش درود می فرستیم و رجا واثق داریم که در روز جزا در پیشگاه معبود حق انشالله سربلند خواهد بود.
●○●○●○●○●○□○●○●
رسالهٔ تورک متفکرینک /نظر انتباهه، ۱۹۲۴ آلمان/
راه رهایی ایران، ۱۳۳۵ قمری/
یادگار مسافرت سوئیس، ۱۳۲۸/
تاریخ مختصر ایران، پاول هرن (ترجمه)/
کورش کبیر، هارولد لمب (ترجمه)، ۱۳۳۵/
تاریخ ادبیات فارسی،/ هرمان اته (ترجمه) ۱۳۳۷/
نادرشاه از نظر خاورشناسان، ۱۳۳۹/
جستاری در فهم بشر، جان لاک (ترجمه)، ۱۳۳۹/
چند بحث اجتماعی، ۱۳۴۰/
تاریخ ادبیات ایران (۱۳۴۲)/
درس‌هایی از تاریخ، ۱۳۴۲/
اسکندر مقدونی، هارولد لمب (ترجمه)/
یک روز از زندگی داریوش، یوستی (ترجمه)/
ادیان شرق و فکر غرب، رادکریشنان (ترجمه)، ۱۳۴۴/
گزیدهٔ اوپانیشادها
فرهنگ شاهنامه و ملاحظاتی دربارهٔ فردوسی
سرود مهر (دیوان شعر)، ۱۳۴۲/
ایران از نظر خاورشناسان، ۱۳۵۰
✍🏻محمد فرج پور باسمنجی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.