اگر حتی نگاه جستجوگری داشته باشیم، میتوانیم این فرشتههای غمگین را در اینجا و آنجا در مغازههای مختلف مشغول کار هستند تا چندغازی به دست بیاورند. نکتهی غمانگیز این است که هر چند در برخی کشورها، بخشی از آمار کودکان کار مربوط به آنهایی است که یا دزده شدهاند و یا خانوادهشان را از دست دادهاند، ولی متاسفانه بیشترین آمار کودکان مربوط به آنهایی است که خانواده دارند و پدر و مادرشان از سر فقر و نداری انها را به کار میگمارند و این کارها هم در اغلب موارد، کارهایی سخت و توانفرسا و به اصطلاح سیاه هستند مخصوصا برای کودکان. و نکتهی غمانگیزتر اینکه، همه اینها در حالی اتفاق میافتد که سیاستمداران در تمام جهان قانون وضع کردهاند که اجبار کودکان به کار، عملی غیرقانونی است.
آمار کودکان کار در تمام جهان و مخصوصا در کشورهای جهان سومی، روزبهروز در حال ازدیاد است و متاسفانه ایران نیز در این مورد اوضاع خوبی ندارد. طبق آنچه خانم سوده نجفی رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران در خرداد ماه سال ۱۴۰۲ اعلام کرده است فقط در تهران، هفتاد هزار کودک مشغول کار هستند. با توجه به تفاوت همیشگی بین آمار واقعی و آمار نهادهای قانونی میتوان گفت که آمار واقعی بسیار بیش از این است آما حتی این آمار هم وحشتناک است. علاوه بر این مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز طی گزارشی اعلام کرده بود که ۱۵ درصد از کودکان کل کشور به کار مشغولاند و از همین آمار به راحتی میتوان فهمید چه فاجعهای در حال رخ دادن است مخصوصا اگر در نظر بگیریم که این آمار، همیشه در حال رشد و افزایش بوده است!
قانون کار ایران در مورد کار کودکان چه میگوید؟
طبق قوانین کار ایران، کار کردن کودکان زیر ۱۵ سال غیرقانونی است. مشکل اینجاست که کارگاههایی که به صورت خانوادگی توسط والدین یا فامیلهای نزدیک کودکان اداره میشوند ذیل قانون کار قرار نمیگیرند و بر همین اساس نمیتوان کودکانی را که در آنها کار میکنند زیرنظر داشت. با این حال، هر کارفرمای فرضی که کودکی زیر ۱۵ سال را به کار بگیرد از جزای نقدی گرفته تا حبس و حتی پلمپ شدن محل کار را متحمل خواهد شد ولی واقعیت این است که نظارت بر این امر به شدت دشوار است و حتی خود مسئولین نیز از نبود سازوکاری درست در این مورد گله میکنند.
چرا کودکان کار میکنند؟
شاید اگر مسئولان میتوانستند دلایل کار کودکان را ریشهیابی کرده و آنها را حلوفصل کنند، میشد امیدوار بود که این معضل تا حدود زیادی حلوفصل گردد. ولی متاسفانه اگر چه مهمترین ریشهی این معضل به راحتی قابل تشخیص است ولی حلوفصل آن به نظر غیرممکن میرسد.
بر اساس یافتهها و گفتههای پژوهشگران مهمترین علت کار کودکان فقر شدید خانوادههاست. آنها برای اینکه بتوانند از پس مخارج کمرشکن زندگی، از اجارهی خانه گرفته تا هزینههای قوتلایموت بربیایند مجبورند زن و مرد به کار مشغول شوند و چه کسی است که نداند هزینههای سرسامآورمسکن و زندگی با شتابی به شدت نابرابر از دستمزد اقشار کمدرآمد در حال افزایش هستند. به طوریکه خانوادههای کم درآمد وقتی از پس اجارهی خانه حتی در فقیرترین نقاط شهرها برنمیآیند ناچار دست به کارهایی مثل اجارهی پشت بام خانهها و یا اجاره اشتراکی خانهها میزنند و حتی با این کارها باز هم هشتشان گروی نهشان است و طبیعی است که در این شرایط، از سر اجبار مجبور میشوند جگرگوشههایشان را سر کار بفرستند تا حتی اگر شده کمی کمک خرج خانواده باشند. فقر هیولایی است که در ایران هر مسئولی به جنگاش رفته است، دست از پا درازتر بازگشته است و متاسفانه هیچکدام هم این مسئله را قبول نکردهاند و با آمارهای غیرواقعی سعی کردهاند اوضاع را بر وفق مراد نشان دهند در حالی که فقط همین مورد کودکان کار به راحتی میتواند نشان دهد که چه فاجعهای در واقعیت ایران در حال وقوع است.
کودکان کار، سرمایههایی که بر باد میروند!
هر کشوری در کتگوریهای مختلف دارای سرمایههایی است که دورنمای آیندهی آن کشور را مشخص میکنند.
کودکان به عنوان نیروی انسانی آیندهی هر کشور، جزو مهمترین سرمایهها هستند و همهی دولتها سعی میکنند با مراقبت از این سرمایههای ارزشمند و آموزش آنها، آیندهای درخشان برای خود رقم بزند. حال اگر کودکان کاری را که از تحصیل ابتدایی حتی محروم ماندهاند و از همان اوان کودکی مشغول کاری شدهاند که هیچ آینده و پیشرفتی در آن نیست، در نظر بگیریم، به راحتی میتوان حدث زد که آیندهی ما با تلف شدن این سرمایهها چگونه خواهد بود. تازه اگر در نظر نگیریم که این کودکان، عملا زندگیشان نابود میشود وقتی در محیط کار بزرگسالانه، عملا کودکیشان محو و نابود میشود و کودکی که کودکی نکرده باشد، هرگز آیندهای سعادتبار نخواهد داشت.