این آثار به جا مانده از اجداد کهن ما، فقط در موزهها و… قرار ندارند بلکه مهمترین بخش آنها، در روح هر ملتی جاری و ساری هستند این بخش، آموزههایی هستند که اغلب نه به صورت مکتوب، بلکه به صورت سینهبهسینه، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافتهاند و هر نسل، چیزی از خود به آن افزوده و آن را تکامل بخشیده است. سخن است میراث ماندگار نیاکان دیرین ماست یعنی: صنایع دستی!
در سفرهایی که به نقاط مختلف میکنیم(از سیاحت کشورهای خارجی گرفته تا سفرهای داخلی)، معمولا پایمان به بازارها کشیده میشود و همیشه در این بازارها، مغازههایی هستند که صنایع دستی آن شهر و منطقه را میفروشند. این صنایع دستی که همیشه و همراه شگفتی گردشگران را برمیانگیزند، الزاما ابزارها یا وسیلههایی کاربردی نیستند هر چند که زمانی وجه وجودیشان کاربردی بودن آنها بوده است. در عینحال این ابزار و وسایل، همیشه دارای عناصری هستند که بومی آن منطقه است و با ابزار و وسایل دیگر مناطق، تفاوتهایی جزئی و یا حتی کلی دارد. برای درک بهتر مطلب میتوان از فرش سخن گفت.
فرش یا قالی به عنوان وسیلهای که از آن به عنوان زیرانداز استفاده میشده است، قدمتی بسیار بسیار طولانی دارد. طبق یافتهها، انسانها حداقل از چهار هزار سال قبل، هنر یا ترفند بافتن رشتههای پشم و ریسیدن آنها کشف کرده بودهاند. بسیاری از باستانشناسان معتبر، خاستگاه قالیبافی را اساسا آسیا میدانند. قالی برای انسانهای آن دوره مصداق هنر نبوده است بلکه یک وسیله جهت مفروش کردن زمین بوده است با اینحال، بشر روزگاران قدیم به زیبایی علاقه داشته است. در آن دوران، وقتی دختران و زنان و حتی مردان، برای فرش کردن زیر پایشان در خانهها، قالیهای اولیه را میبافتند با الهام از آنچه زیبا میپنداشتند، از رنگهای مختلف برای رنگرزی رشتههای پشم قالیها استفاده میکردند و در عینحال، بدون آنکه ادعای هنرمند بودن داشته باشند، طرحهایی ابتدایی با الهام از عناصر پیرامون خود، بر روی قالیها نقش میزدند. این عناصر پیرامون، و مواد موجود برای به دست آوردن ریسههای پشم و در عین حال، نسبی بودن زیبایی، باعث میشد که قالیها و فرشهای مناطق گوناگون، با هم تفاوت داشته باشند. آنهایی که در مناطق خشک بودن از مواد متفاوتی نسبت به کسانی که در مناطق حاصلخیز زندگی میکردند، بهره میبردند. رنگها نیز با توجه به جغرافیا تفاوت میکرد و… . همهی این عوامل دست به دست هم میدادند تا تفاوت جنس و رنگ و طرح در قالیها به وجود بیاید. طوری که انگار هر قبیله و قوم و ملتی، ناخواسته و ناخودآگاه، تاریخ و زیست و داستان خود را بر روی فرشها نقش میزد.
همهی این موارد باعث میشوند آنچه امروزه به عنوان صنایع دستی شناخته میشوند، به عنوان نمودهای فرهنگی یک قوم جلوه کنند. نمودهایی که میراثی اجداد ما هستند و با ما سخن میگویند اگر که بتوانیم زبانشان را درک کنیم. به همین دلایل است که غنای صنایع دستی هر قوم و ملتی، باعث فخرفروشی و اعتبار آنهاست چرا که نشان میدهد، چه پیشینهی غنی و پرباری داشتهاند.
صنایعدستی ایران
همگان معترف هستند که ایران به واسطهی تاریخ طولانی خود و به واسطهی گستردگیاش، زیستگاه اقوام گوناگونی بوده است. این تنوع قومیتی در کنار تنوع جغرافیایی باعث شده است که صنایع دستی در جغرافیای ایران، علاوه بر قدمت زیاد، از تنوع فوقالعادهای نیز برخوردار باشد. اگر بخواهیم نگاهی حتی اجمالی به صنایع دستی اقوام گوناگون ایرانی بکنیم لیستی بالابلند و فرصتی و مهلتی بسیار زیاد نیاز خواهیم داشت با این حال دو مورد از مشهورترین صنایع دستی ایران را میتوان به عنوان نمونه نام برد:
قالی، فرش، گلیم
گلیم و قالی و فرش ایران دارای اشتهاری جهانی است. این در حالی است که تنوع قالیهای ایرانی هم به واسطهی مواد سازندهی آنها و هم به واسطهی نوع بافت و هم به واسطهی طرح و رنگ، چنان گسترده است که شگفتی همگان را برمیانگیزد. از پشم گرفته تا ابریشم، از ریز بافت گرفته تا درشتباف، و از طرحهای بسیار سادهی گبه گرفته تا طرحهای پیچیدهی تبریز و اصفهان، در تنوع قالی ایرانی نقش بازی میکنند و صادرات آن به تمام کشورها صورت میگیرد و نکتهی جالب اینکه این قالیها برای بسیاری از مردم اروپا و آمریکا و… ، در حکم آثار هنری هستند که همچون آثار نقاشی، باید قاب گرفته شوند و بر سینهی دیوار جای بگیرند نه روی کف زمین و زیر پا!
سفالگری
آثار سفالی به دست آمده از جستجوهای باستانشناسان نشان میدهد که پیشینهی این هنر دوران قدیم نیز در منطقهی ایران، به چندین هزار سال پیش برمیگردد و در طی این همه سال، جزو صنایع دستیای بوده است که دوام و قوام داشته و تا به امروز نیز زنده مانده است. آثار سفالی با طرحهای متنوع و نقش و نگارهایی که قدمتی زیاد دارند، جزو صنایع دستی اقوام گوناگون جغرافیای ایران هستند.
سخن آخر
دهم ژوئن هر سال به عنوان روز جهانی صنایع دستی نامگذاری شده است. پاسداشت این روز میتواند تلنگری باشد به نهادهای مربوطه تا بیش از پیش به صنایع دستی توجه نشان دهند و از هنرمندانی که تلاش میکنند تا وارثان شایستهای برای نیاکان ما باشند، حمایت نمایند چرا که حمایت از هنرمندان صنایع دستی، حمایت از سنت و فرهنگ است.