آنها که سن و سالی دارند هرگز ظهر روز سوم خرداد ۱۳۶۱ و صدای هیجانزدهی گویندهی رادیو را از یاد نخواهند برد. صدایی که از زور شعف میلرزید و میگفت:
شنوندگان عزیز توجه فرمائید! شنوندگان عزیز توجه فرمائید! خونینشهر، شهر خون، آزاد شد!
این خبر موجی از امید و افتخار را در تمام ایران به راه انداخت و مردم در هر نقطه از ایران به شور و شادی پرداختند.
خبر آزادی خرمشهری که از ۴ آبان ۱۳۵۹ تا سوم خرداد ۱۳۶۱، به مدت ۵۷۵ روز در اسارت دشمنان بعثی بود، کم از پیروزی در کل جنگ تحمیلی نداشت. هر چند که این آزادسازی بهای سنگینی داشت که طی ۲۵ روز جنگ بیامان، نزدیک به ۱۲ تا ۱۵ هزار نفر از جوانان جان بر کف سپاه و ارتش به شهادت رسیدند و نزدیک به ۲۵ هزار نفر از آنان مجروح شدند، با این حال دشمن هم ضربهای به مراتب سنگینتر متحمل شد. علاوه بر کشته و زخمیهای زیاد، ۱۹ هزار نفر از نیروهای عراقی در عملیات آزادسازی خرمشهر به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند و مهمتر از آن، عراق با این شکست سنگین، قدرت چانهزنی خود را از دست داد و پربیراه نیست اگر بگوئیم که آزادسازی خرمشهر نقطهی آغاز شکست عراق در جنگ هشتساله بود.
با آنکه بازپسگیری خرمشهر بسیار سخت بود، ولی از دست رفتن آن نیز چندان آسان نبود. اگر فتح خرمشهر بعد از ۲۵ روز عملیات شبانهروزی با لشگر مکانیزهی عراق صورت گرفت، همین نیروهای زیاد و مجهز بعثی، ۳۴ روز برای تسخیر آن کل شهر جان کندند آن هم در مقابل نیروهایی بسیار کم که در بین آنها حتی مردم معمولی هم حضور داشتند. این نیروهای کم دقیقا به معنای واقعی کلمه، تا آخرین قطرهی خونشان در مقابل ارتش مهاجم عراق مقاومت کردند و در نهایت نیز به شهادت رسیدند.
یک سال و نیم بعد از سقوط خرمشهر در حالی که جنگ در محورهای کوناگون به شدت ادامه داشت، صیاد شیرازی و محسن رضایی به عنوان فرماندهان ارتش و سپاه، عملیات بیتالمقدس را برای بازپسگیری خرمشهر، طرح ریزی کردند در حالی که جهاد سازندگی نیز وظیفهی پشتیبانی این عملیات بزرگ را بر عهده داشت. ۱۳۰هزار نیروی ایرانی برای برآورده ساختن اهداف سهگانهی این عملیات بسیج شدند. این اهداف عبارت بودند از:
- عقب راندن نیروهای عراق تا پشت مرزهای بینالمللی
- انهدام نیروهای عراقی تا خط مرزی
- و مهمترین هدف یعنی آزادسازی کامل شهر خرمشهر
عراقیها که فکر نمیکردند ایران توان چنین حملهی بزرگی را داشته باشد فقط ۷۰ هزار نیرو را برای حفاظت از شهر اختصاص داده بودند. ۳۰ دقیقه پس از نیمه شب و در بامداد دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، اولین مرحله از عملیات چهار مرحلهای بیتالمقدس آغاز شد و خواب را از سر نیروهای عراقی پراند. بعد از اجرای هر چند سخت ولی موفق سه مرحله قبلی عملیات، نوبت به مرحلهی چهارم رسید که مهمترین هدف آن آزادی خرمشهر بود. این مرحله در ساعت ده و مین روز شنبه اول خرداد ۱۳۶۱ آغاز شد. نیروی هوایی ارتش ایران در این میان با انهدام پل لجستیکی عراقیها راه تجهیز نیروهای بعثی را عملا کور ساختند و نیروی زمینی ارتش و سپاه با حملهی قدرتمند و همه جانبه در کمتر از دو روز ارتش عراق را تارومار کردند و بالاخره در ساعت ۱۱ روز سوم خرداد به طور کامل اختیار شهر را در دست گرفتند. در این میان نیروهای عراقی که هراسان دنبال راه فراری میگشتند به صورت انبوه به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. ۱۹ هزار سرباز و درجهدار عراقی در دام ایرانیهای گرفتار شدند و از سر ناچاری دستهایشان را به نشانهی تسلیم بالا بردند.
موفقیت این عملیات چنان عظیم بود که تعبیر رهبر ایران در مورد آن زبانزد خاص و عام شد:
خرمشهر را خدا آزاد کرد!
بعد از ورود نیروهای ایرانی تازه بلایی که عراقیها بر سر شهر آورده بودند عیان شد. آنها با وحشیگری خرمشهر را که روزی روزگاری عروس شهرهای ایران بود، به ویرانهای بدل کرده بودند. همه جای شهر ساختمانهای ویران و دیوارهایی که رد انبوه گلولههای توپ و تانک و موشک بر جایجایشان نقش بسته بود، دیده میشد. با این حال آنچه مهم بود این بود که خرمشهر بالاخره از زیر سیطرهی دشمن آزاد شده است.
در عملیات آزادسازی خرمشهر بسیاری از جوانان و نیروهای برومند ایران به درجهی رفیع شهادت نائل شدند. بسیاری از فرماندهان نام آشنای دوران جنگ نیز در این عملیات نقشی محوری داشتند که از آن جمله میتوان به خود شهید صیاد شیرازی که فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی ارتش را بر عهده داشت اشاره کرد. از دیگر فرماندهان معروف میتوان به شهید احمد متوسلیان و شهید قاسم سلیمانی و احمد کاظمی و حسین خرازی اشاره کرد.
واقعیت این است که آزادسازی خرمشهر که به راستی به خونینشهر معروف شده بود، نتیجهی جانفشانیهای ۱۳۰هزار نیروی ارتشی و سپاهی بود که مخلصانه در راه وطن پا به میدان گذاشتند و هر آنچه در توان داشتند، نثار یکپارچگی ایران کردند تا تعبیری باشند بر آن شعر معروف که:
چو ایران نباشد تن من مباد!