پایگاه خبری فصلنیوز، ساناز خانی: روز شنبه ۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ بود. ۹ صبح قرار بود همهی خبرنگاران جمع بشن بیت حاج آقا آل هاشم تا نشست صمیمانه البته خبری برگزار شود.
راستش آن روز خیلی خسته و بی حوصله بودم ولی چون اولین بارم بود به بیت میرفتم دوست داشتم این نشست جدید را با حاج آقا تجربه کنم.
ماشین گرفتم و به سمت بیت رفتم. وقتی رسیدم دیدم چندتا از همکارانم کفشهایشان را داخل کمدهای مخصوص میگذارند. به سمتشان رفتم و با چهرهای خسته سلام دادم. وقتی داخل بیت شدم حس عجیبی داشتم انگار وارد خانهی پدری شدی و حس آرامش از بیت را میشد حس کرد.
ساعت ۸:۵۹ دقیقه بود. با همکارم حرف میزدم و از حس جدیدم به او میگفتم که یهو صدای خوش آمدگویی آمد.
حاج آقا بود! تا به آن روز ایشان را از نزدیک ملاقات نکرده بودم و با خصوصیات و رفتارشان آشنا نبودم ولی تعریفهای زیادی شنیده بودم.
ما ردیف دوم و آن پشت نشسته بودیم. برایم تعجب آور بود که ایشان سروقت در جلسه حاضر شده بودند درست یک دقیقه مانده به ساعت ۹ وارد بیت شدند. حاج آقا تک به تک دونه به دونه به ما سلام کرد و به سمت صندلیشان که نزدیکی ما بود رفت و نشست.
چون اولین بارم بود که ایشان را از نزدیک ملاقات میکردم و تعریفهای زیادی از ایشان شنیده بودم دوست داشتم متوجه اخلاق و رفتارشان شوم.
کنار حاج آقا یک میز بود. منی که چشمم به رفتارشان بود متوجه شدم یک دفتر یادداشت کوچک و یک خودکار آبی رنگ را روی میز گذاشت و با چهرهی خندان به خبرنگاران نگاه میکرد. بعد از خوش آمدگوییشان فرمودند که دوست دارند اینبار اول صحبتهای خبرنگاران را بشنوند و بعد پاسخگوی سوالاتشان باشند. نوبت خبرنگاران شد و به نوبت در جایگاه مخصوص پشت میکروفن حاضر شدند تا حرفهایشان را بزنند.
حاج آقا با هر نکاتی که قرار بود به آنها جواب دهد را یادداشت میکرد و آرام دفترش را روی میزش میگذاشت. ایشان در حین گوش دادن به صحبتهای خبرنگاران، حواسش به مهمانان و خبرنگارانی که تازه وارد بیت شدند بود.
چون صندلیها پر شده بود خبرنگاران مجبور بودند روی زمین بشینند. حاج آقا مجبور بود حواسش را به دو جا جمع کند. ایشان در حینی که به صحبتهای ما گوش میکرد، از آنور اشاره میکرد که مهمانان روی زمین نشستند برای آنها صندلی بیاورید.
تجربهی خوبی برام بود با اینکه کلی خسته و بی حوصله بودم اما پرانرژی از بیت خارج شدم و با دست پر از خبر به خانه برگشتم.
اما حیف که نمیدانستم این دیدار، آخرین دیدار من با سید شریف، حاج آقا آل هاشم بود!