میراث فرهنگی هر آن چیزیست که گذشتگان گاه خواسته و اغلب ناخواسته برای آیندگان به ودیعه گذاشتهاند و این «چیز» دارای ارزش فرهنگی است. مجموعهی بناهایی که سالم یا حتی ناسالم امروز در گوشه کنار جهان، چه در داخل شهرها و چه خارج از آنها قرار دارند، تقریبا همهی آنچیزی که در موزههای مختلف به نمایش گذاشته میشوند، همهی کتابهایی که از گذشتههای دور باقی ماندهاند، آثار هنری هنرهای مختلف اعم از ادبیات و موسیقی و…، تمام اشیایی که الزاما به عنوان هنر ساخته نشدهاند ولی امروزه به عنوان اثر هنری و فرهنگی شناخته میشوند و حتی استخوانهای بهجا مانده از پیشنیان که از زیر خروارها خاک بیرون کشیده شدهاند همه و همه جزو میراث فرهنگی ملتها هستند.
شاید در نگاه اول به نظر برسد که یک بنای قدیمی که از آن جز چند ستون نصفهنیمه باقی نمانده، یا یک کوزهی شکسته و حتی استخوانهای کسی که هزاران سال پیش مرده و کنار یکسری اشیای نهچندان ارزشمند و به درد
بخور چال شده است چه اهمیتی دارد؟ ولی با کمی غور بیشتر در موضوع میتوان درک کرد که هویت امروز هر قوم و ملتی، بر اساس همین داراییهای فرهنگی است و برای همین است که همهی کشورها همیشه هزینهای بسیار برای برپا کردن موزهها و اکتشافهای بناهای تاریخی و نگهداری اسناد قدیمی و… میکنند. بحث هویت قومی و ملی بحثی کلان است که صحبت در مورد آن مجالی فراتر میطلبد ولی همین قدر کوتاه میتوان گفت که هویت قومی و ملی به اندازهی هویت فردی اهمیت دارد. ما برای هویت فردی خودمان اهمیت و اعتبار قائلیم و به همین سیاق هویت و اعتبار ملی و قومیمان نیز دارای اهمیت و اعتبار است. همهی مردم به این که در بطن کدام فرهنگ رشد و نمو کردهاند افتخار میکنند و چه جنگ و جدلهایی که بر سر میراث فرهنگی درگرفته و اینکه مثلا فلان شاعر و فیلسوف قدیمی دقیقا به کدام کشور و قوم و جغرافیا تعلق دارد. تمام این جنگ و جدلها بر سر هویت ملی و قومی است. همچنان که کسی علاقه ندارد داراییاش توسط کسی دیگر تصاحب گردد ملتها و کشورها نیز تلاش میکنند تا از به تاراج رفتن داراییهای منقول و غیرمنقول فرهنگیشان توسط سایر ملتها جلوگیری کنند و همهی اینةا نشانگر دلیل تلاش مردم و دولتها برای حفظ و نگهداری و حراست از کلیت میراث فرهنگی است.
میراث فرهنگی حوزهای گسترده را شامل میشود که موزهها فقط بخشی از آن را میتوانند در خود جا دهند. برای مثال در بحث میراث فرهنگی ناملموس به مواردی برمیخوریم که به لحاظ ذاتی حفظ و نگهداری از آنها چیزی متفاوتتر از موزه را طلب میکند. برای مثال رسم و رسوماتی مثل چهارشنبهسوری که جزو میراث فرهنگی ناملموس به حساب میآیند که حفظ آنها نیازمند اجرای سیاستهای فرهنگی است. از نمونههای میراث ناملموس فرهنگی میتوان به رسم و رسومات و آداب و بازیها و حتی زبان اشاره کرد.
از دیگر میراث فرهنگی میتوان به میراث طبیعی اشاره کرد. جاذبههای طبیعی خاص در اغلب جغرافیاها وجود دارند ولی فراوانی و کیفیت آنها با هم یکی نیست. برای مثال آبشار نیاگارا به واسطهی کیفیت یگانهی خود در جهان معروفیت پیدا کرده است. این جاذبههای طبیعی که تقریبا دارای قدمتی زیاد نیز هستند، همچون آثار هنری و ابزار و… که در موزههای حفظ و حراست میشوند، نیازمند رسیدگی و حفاظت هستند.
تبریز و آذربایجان قدمتی دیرینه دارند و همین مسئله باعث شده است که آثار باستانی و اشیایی با قدمت زیاد در جای جای این خطه از ایران کشف گردند. بنای ارک در قلب تبریز و مسجد کبود و مجموعهی خانههای تاریخی مثل خانهی حیدرزاده و خانهی نیکدل و خانهی علی موسیو و… فقط بخشی از آثار فرهنگی هستند که برای ما به
ودیعه گذاشته شدهاند. در این میان نباید از میدان شهرداری یا میدان ساعت و سازهی زیبای این ساعت و ساختمان و بازار سرپوشیدهی تبریز که میشود گفت علاوه بر قدمت زیاد به نوعی بزرگترین بازار سرپوشیدهی جهان به
حساب میآید غافل شد. در عین حال جاذبههای طبیعی نیز به خاطر شرایط آب و هوایی این منطقه در جای جای آذربایجان وجود دارد که بسیاری از آنها دارای ارزش و اهمیتی زیاد هستند. روستای کندوان که شهرتی جهانی دارد و هر کسی را میتواند شگفتزده کند به علاوهی آبشار زیبای گلآخور و حتی کوههای رنگی اطراف تبریز که به آلا داغلار معروفند نیز جزو میراث طبیعی این منطقه به حساب میآیند. به لحاظ میراث ناملموس نیز آذربایجان به دلیل غنای فرهنگی مردمان این منطقه، سرزمینی سرشار به حساب میآید. رسم و رسوماتی که هنوز میتوان در جایجای این منطقه مخصوصا در روستاها، رگههایی از آنها را دید که قدمتی گاه هزاران ساله دارند، مثل رسم و رسومات خاص عروسی و چهارشنبه سوری و جزو میراث ناملموس آذربایجان به حساب میآید.
تقریبا هیچکسی امروزه منکر اهمیت میراث فرهنگی نیست و همه بر پاسداشت گونههای مختلف آن معترف هستند ولی متاسفانه برخی مسئولین به دلیل بیسوادی و بیتوجهی و گاه به دلایل اقتصادی تیشه به ریشهی این میراث میزنند. ساختمان قدیمی کنسولگری آلمان در تبریز فقط یک نمونه از آثاری است که به خاطر سیاستهایغلط، در حال از بین رفتن است در حالی که همین ساختمان میتوانست به جاذبهی گردشگری بدل شود.