هشتم شهریور ماه هر سال در تقویم رسم ایران به نام روز ملی تروریسم نامگذاری شده است. این روز مصادف است با روزی که در سال ۱۳۶۰، طی یک عملیات تروریستی، با انفجار بمبی در دفتر نخست وزیری ایران در تهران، محمدعلی رجایی رئیس جمهور وقت ایران، محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت ایران به همراه عبدالحسین دفتریان که مدیر کل مالی اداری دفتر نخست وزیری بود، به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز به شدت زخمی شدند. انفجار دفتر نخست وزیری ایران، فقط یک مورد از جنایات متعدد تروریستی گروهک موسوم به مجاهدین خلق بود که عالیرتبهترین مقامات جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داد. به حسب تعدد این جنایات است که میتوان ایران را یکی از قربانیان تروریسم افسار گسیختهی دشمنان ایران دانست. دو ماه قبل از این جنایت نیز در هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰ همین گروهک متخاصم، دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کرده بودند که طی آن شهید بهشتی و بسیاری دیگر به لقا الله پیوستند.
تروریستی که با بمبگذاری باعث این جنایت شده بود مسعود کشمیری داشت. کشمیری در آن دوران دبیری شورای امنیت را بر عهده داشت جزو عوامل نفوذی منافقین بود که توانسته بود خود را تا نزدیکی عالیترین رتبههای سیاسی برساند و مسئولیت دبیری شورا را نیز عهدهدار شود. این فرد تا جایی خود را انقلابی جا زده بود حتی بعد از انفجار وقتی نتوانستند جسد او را پیدا کنند بقایایی از اجساد دیگر را با تصور اینکه تکه پارههای تن اوست جمع آوری کردند و به خاک سپردند. زمانی به او شک کردند که به در خانهاش رفتند تا خبر مرگ او را به همسرش بدهند و متوجه شدند او از مدتی پیش همسرش را به جایی نامعلوم منتقل کرده است. با معلوم شدن ماجرا تلاش برای دستگیری کشمیری و هم دستانش آغاز شد ولی متاسفانه او فرار کرده بود.
شهید رجایی و شهید باهنر، که در این حادثهی تروریستی به شهادت رسیدند، جزو مهمترین انقلابیون ایرانی بودند که هر دو سابقهای طولانی در مبارزه با رژیم پهلوی در قبل از انقلاب داشتند.
شهید رجایی در شهر قزوین در ۲۵ خرداد خرداد ماه ۱۳۱۲ به دنیا آمد. پدرش کاسب بود و در قزوین مغازهی خرازی داشت. زمانی که شهید رجایی تنها چهار سال داشت پدرش فوت کرد و زندگی او و خانوادهاش سخت شد. بعدها به تهران رفت و به دستفروشی پرداخت و بعدترها تحصیلاتش را ادامه داد و معلم شد. در آن دوران با نیروهای انقلابی مراوداتی داشت و همین امر سبب شد دو بار توسط ساواک دستگیر شود. اولین بار در سال ۱۳۵۰ بود که به مدت ۵۰ روز حبس شد و بعد در سال ۱۳۵۳ بود که دستگیر و تا آبان ۵۷ در زندان بود. در مدتی که زندان بود انواع شکنجهها را تحمل کرد ولی دم برنیاورد. بعد از انقلاب سوابق مبارزاتی و معلمیاش باعث شد که در کابینهی مهندس بازرگان وزارت آموزش و پرورش را بر عهده بگیرد و بعد از دولت موقت به عنوان نمایندهی مردم تهران به اولین مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرد. در دوران بنیصدر سمت نخست وزیری را عهدهدار شد
ولی بعدها با او دچار اختلاف شد. بعد از عزل بنیصدر هید رجایی در دومین انتخابات ریاست جمهوری ایران ثبت نام کرد و با کسب نود درصد آرا، رئیس جمهور شد و شهید باهنر را به عنوان نخستوزیر خود انتخاب نمود.
شهید باهنر نیز همچون شهید رجایی در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. او اهل کرمان بود. به علوم حوزوی پرداخت و در سال ۳۲ به قم رفت. مخالفتش با به رسمیت شناختن اسرائیل باعث شد زندانی شود. این زندانی شدن بارها ادامه یافت در حالی که از سخنرانی منع شده بود. تا اینکه انقلاب شد و او با فرمان بنیانگذار انقلاب به عضویت شورای انقلاب درآمد. در حالی که به خاطر سابقهی معلمی در نهضت سواد آموزی مسئولیت داشت، در مجلس خبرگان از ناحیهی کرمان نیز نماینده بود و نمایندهی مجلس شورای اسلامی از شهر تهران نیز بود. تا اینکه بعد از تصدی ریاست جمهوری توسط شهید رجایی به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.
این دو شهید در هشتم شهریور ماه ۱۳۶۰ در جلسهای که در دفتر نخستوزیری برگزار میشد، همراه تنی چند از مقامات سیاسی حضور یافتند. جلسه کمی مانده با ساعت منحوس ۱۵ شروع شد. مسعود کشمیری کیفی را که
معمولا در آن ضبطصوت میگذاشت تا صدای جلسه را ضبط کند با خود آورده بود. او لحظاتی بعد اتاق را بیسروصدا ترک کرد و گویا یکی از حاضران سر ساعت ۱۵ آن کیف را باز میکند و بمبی که به شیوهای ماهرانه به جای ضبط صوت در آن جاسازی شده بود، منفجر میشود.
آنهایی که ایران را به تروریسم متهم میکنند لازم است این فجایع را مرور کنند تا بدانند که ایران چه هزینههایی بابت ترور داده است تا متوجه شوند که ایران یکی از مظلومترین قربانیان ترور بوده است.
یاد و خاطرهی تمام شهدای حوادث تروریستی، زنده و پاینده باد!