احتمالا کمی بعد از سال ۱۳۳۷ بود که در تاریخ رسمی ایران نام روز پزشک بر سر زبانها افتاد و چند سال بعد از آن ۳۱ شهریورماه هر سال به عنوان روز پزشک در تقویم رسمی ایران ثبت شد. این روز در کشورهای دیگر به روزهای دیگری اختصتص داده شده است و هر کشور بر حسب یک واقعه یا زندگی یکی از افراد شهر خود و یا مسائل دیگر روزی را به عنوان روز پزشک تعیین کرده است. نکتهی مهم این است که نامگذاری این روز آنقدر اهمیت داشته است که بسیاری کشورها، از غربی گرفته تا شرقی و از اروپایی گرفته تا آفریقایی و آسیایی، روزی را برای آن در تقویم رسمی خود ثبت کردهاند.
مبنای روز پزشک در ایران یعنی ۳۱ شهرویور روزی است که بنا به زادروز ابوعلی سینا، نامگذاری شده است هر چند که در واقعیت، روز تولد ابوعلی سینا، این دانشمند شهیر که معروفیتی جهانی دارد چندان مشخص نیست و نه تنها زادروزش مشخص نیست بلکه حتی سال تولد او را تخمینی ۳۸۰ هجری قمری یا ۹۸۰ میلادی میدانند. این بدان معنی است که زادروز این پزشک و دانشمند حاذق به نوعی نمادین است.
زندگی پر فراز و نشیب ابوعلی سینا، همیشه و همواره با علم و دانش قرین بوده است. او به سبب احاطه ای که در انواع علوم و فنون داشته رسما به اصطلاح آن روزگار حکیم، جامعالاطراف، بحر العلوم یا همهچیزدان بوده است. حوزهی دانش این مرد نامدار از ریاضی و اخترشناسی و شیمی و زمین شناسی گرفته تا شعر و ادب و فلسفه را شامل میشود.
نام ابوعلیسینا حسین و نام پدرش عبدالله بود. جد پدری او سینا نام داشت و به همین علت بعدها که اشتهار یافت به ابن سینا یا ابوعلی سینا اشتهار یافت. عبدالله از اهالی بلخ بود که بعدها به بخارا رفت و شغلش کارمند دارایی آن دوران در زمان حکومت سامانیان بود. در همان دوران با دختر یکی از اهالی روستایی به نام افشنه ازدواج کرد. این دختر که بعدها مادر ابوعلی سینا شد ستاره نام داشت.
در هورد و هوش و ذکاوت ابوعلی سینا همین بس که حافظهای شگفتانگیز داشت و با تکیه بر همین حافظه و هوش سرشار خود که هنوز به ۱۴ سالگی نرسیده از معلم خود بیشتر میدانست. ابوعبید جوزجانی که از شاگردان ابوعلی سینا بوده است بخشی از زندگی او را به صورت خیلی کوتاه به رشتهی تحریر درآورده است که ادعا دارد استادش یعنی ابوعلی سینا خودش برای او تعریف کرده است. در این زندگینامهی کوتاه ابوعلی سینا خودش را زاده ماه صفر سال ۳۷۰ هجری قمری دانسته و شرحی کوتاه از دورههای تحصیل خود ارائه نموده است.
فارغ از دانشهای دیگر ابوعلی سینا، او در حوزهی پزشکی سرآمد دوران خود بوده است به گونهای که او را اولین پزشک ایرانی دانستهاند. ابوعلی سینا با اینکه در تامین سلامت مردم معمولی تلاش میکرده است اما به واسطهی حضورش در کنار امرا و سلاطین آن دوران، به نوعی پزشک سلطنتی نیز بوده است. چنانکه به گفتهی ابوعبید جوزجانی ابو علی سینا زمانی که به شهر ری رفته است در خدمت مجدالدوله که از فرمانروایان دیلمیان بوده در آمده است.
ابوعلی سینا اهل یک جا ماندن نبوده و همیشه برای فراگرفتن علوم و فنون در سفر بوده است. همان طور که خدمت برای مجدالدولهی دیلمی را رها کرده و به شهرهای مختلف سفر میکند ولی بالاخره در شهر همدان بیش از دیگر شهرها ماندگار میشود. در این شهر نیز نبوغ سرشار او توجه فرمانروای این شهر یعنی شمسالدولهی دیلمی را جلب میکند و همو ابوعلی سینا را به عنوان وزیر خود برمیگزیند. موقعیت ابو علی سینا در این دوران و فراغتی که داشته باعث میشود کتاب معروف و موثر خود یعنی شفا را آغاز کند. از بخت بد ابو علی سینا شمسالدوله میمیرد و فرمانروایی به پسر او میرسد. به دلایل مختلف ابو علی سینا وزارت پسر شمسالدوله را قبول نمیکند. این کار او باعث خشم فرمانروای جدید میشود و او را به اتهام نامهنگاری با فرمانروای اصفهان زندانی میکنند. ولی زندان برای ابو علی سینا این فرصت را فراهم میکند که به نوشتن بپردازد. او در طی چهار ماهی که در زندان بوده، چهار کتاب مینویسد که خود نشان از نه تنها نبوغ که پرکاری او دارد. بعد از خلاصی از زندان، مترصد ترک همدان بوده است و بالاخره به صورت پنهانی همدان را ترک کرده و رهسپار اصفهان میشود. فرمانروای اصفهان یعنی علاءالدوله او را با احترام میپذیرد و همراه و همنشین خود میسازد. در همین دوران است که کتاب نصفه نیمهی خود یعنی شفا را تمام میکند.
در یکی از سفرهایی که علاءالدوله به همدان داشته است، با اصرار ابوعلی سینا را نیز با خود همراه میکند. ولی در طی مسیر، ابوعلی سینا که در آن دوران ۵۶ یا ۵۷ ساله بوده است بیمار میشود و در همان شهر همدانی که روزگاری در آن به زندان افتاده بود، وفات میکند و در همان شهر نیز دفن میشود.
زندگی و کتابها و آموزههای این حکیم جامعالاطراف چیزی نیست که در قامت یک یا چند مقاله بگنجد. نوشتههایی از این دست، چیزی نیستند جز دعوتی از خوانندگان، برای خواندن و مطالعهی هر چه بیشتر در مورد ابو علی سینا و شخصیتهایی مثل او که امروزه افتخار هر ایرانی هستند.