به کدام سو می رویم؟!

پیرامون ماجرای قتل به اصطلاح ناموسی!! اخیر در اهواز،

                                                                 ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

ضمن پوزش از بانوان و نیک
دختران هم وطن و همشهریم که
شایستگان دنیا را به نیکویی
نمایندگی می کنند.
پخش و دیدن صحنه خنده ی قهرمان مابانه

جوان اهوازی با سر بریده دختر هفده ساله، گریه بر فرهنگ ملتی است که کشتن و دریدگی را غیرت!!! معنا کرده است.
ایران را چه شده است که بریدن سر انسان و گرفتن جان ارزانی شده از جانب خالق را نه تنها مذموم نمی داند، بلکه با آن دور افتخار در شهر می زند تا به اصطلاح آبروی!!! خانواده را برگردانده باشد.

انسان وقتی با سربریده خرم و مشعوف ناشی از احساس رضایت نمایش بازی می کند که اطرافیان و فرهنگ عمومی این ددمنشی او را ادای دین جاهلانه به خانواده و طایفه و قبیله بدانند.

وقتی در قانون مجازات، به این جانیان رسما اجازه قضاوت و صدور حکم و اجرای مجازات، با استناد به مهدورالدم بودن یا تصور مهدور الدم بودن می دهیم، باید سالانه از کوی و برزن این کهن دیار ایران، سرها و اجساد جگر گوشه های پرپر شده با داس و قمه و چاقو و غیره جمع کنیم.پس جای سیلست جنایی کجاست؟

قبح دیدن و شنیدن صحنه های دلخراش قتل و جنایت چنان سست شده که دیگر همچون خبری عادی فقط ورق زده می شود،غافل از انکه خشونت در حال رایج و عادی شدن است.

در مدارس و رسانه های دیداری و شنیداری نیز به جای اموزش فرهنگ انسانی و اداب و اخلاق عقلانی و اسلام رحمانی، بعضا بنا به انگیزه های معنوی یا سیاسی یا حکومتی و غیره یا در حال پوشش گذاردن بر حقایق هستیم یا حتی بعضا چنین خشونتی را تئوریزه می کنیم و در حال توجیه هستیم.

در دانشگاهها نیز اساتید و محققان ما به جای بررسی عینی و جرم شناختی و ریشه یابی علل و منشا اسیب ها با توسل به تحقیقات میدانی و کاربردی، فقط در حال پر کردن قفسه کتابخانه ها با تحقیقات نظری و فلسفه پردازی مبل نشینانه هستند.
قربانیان جنایات ناموسی دوباره زنده نخواهند شد اما می توانیم از تداوم کشتارهای آتی سالیانه و ددمنشی های بی پروایانه پیشگیری کنیم.

یکی از وظایف اساسی قوه قضاییه به شرح قانون اساسی پیشگیری است، اما حتی پیشگیری را هم در روی کاغذ اعمال می کنیم و برنامه ای کلان و ملی برای آن نداریم جز دورهم نشینی های گاه و بیگاه بیمورد.

دنیا به سرعت در حال تحول است و فرهنگ متعصب و منش دگماتیک دیگر در دنیای متمدن بخواهیم یا نخواهیم جایی ندارد.
مجازات و کشتن قاتل فقط از بین بردن صورت مساله است برای ریشه کن کردن آن باید به علم جرم شناسی و یافته های نوین علوم رفتار شناختی و جامعه شناختی و روانشناختی و آسیب شناختی اعتماد کنیم.

با احترام
محمد باقر واصلی فعال حقوقی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.